داراب

داراب شهر بی عاطفه

با عاطفه ی سرشارش

نام مظلومی من حک شده بر دیوارش

 

این شعر را در سی و یکم تیر ماه ۱۳۸۶ در داراب سروده ام :

 

ز درد و داغ مـــــــــن رم کــــــرده داراب

سر مهرش به مــــن کم کـــــرده داراب

دو ابرویش تراشیـــده چو شمــــــشیر

ســـــلام ابــن مــــــلجم کــــرده داراب

در زنــــدان بــه روی مـــــن گشـــــوده

برایــــم غــــــم فراهـــم کـــــرده داراب

چه شب هایی که من دم کرده از غم

شبـم را نم چو شبنــــم کــــرده داراب

برایم ســـم فروش کـــــــم فروشــــــی

پـــیاله را پر از ســــــــم کــــــرده داراب

رواج بـــاج طـــــــراران در این شـــــــهر

بـــه قبرســـــتان ماتم کـــــــرده داراب

به دسـت بسته ی زنـــــدانی مــــــن

دو چـــــشم حسرتش نم کرده داراب

بــرای آنکــــه خـــــــطم را بخــــــــواند

نگاهش سـخت محکم کـــــرده داراب

ندارم عکـــسی از روی چو ماهـــــش

جمالش در دلــــم لم کــــــــرده داراب

ســـروده عالمــــــــی غمـنامه ی من

صـدا همراه عــــــالم کـــــــــرده داراب

رفیقــان ســــوی مادر پر گشـــــــایید

کـه چــــای کودکــــــی دم کرده داراب

به یــــاد حرمـــــــت مظلومـــــــــی من

تــــــمام مـــــه محــــرم کــــــرده داراب

دلــــــم از درد بــم ماتـــــــم گرفــــــــته

هـــــــوای تــربــــت بم کــــــــرده داراب

به زخــــــم کهنـــــــه ی زنـــدانی مــن

برایــم تــازه مرهـــــــم کــــــــرده داراب

نظرات 12 + ارسال نظر
فرانک یکشنبه 31 تیر 1386 ساعت 09:52 ب.ظ http://ghalamdanhayemorasae.blogfa.com

سلام وبلاگ واشعار زیباتوون رو دیدم امیدوارم در عزصه شعر و ادب هر روز موفق تر از روز قبل باشید

رسول شاهرخ یکشنبه 31 تیر 1386 ساعت 10:33 ب.ظ http://www.rash.blogfa.com

سلام استاد
حالتون خوبه ؟
شعر جدیدتون واقعا عالیه
موفق و پیروز باشید

شبنم دوشنبه 1 مرداد 1386 ساعت 09:58 ق.ظ

نمی دونم منو می شناسید یا نه . ولی من یکی از فعال ترین وبلاگ نوبسا بودم که هر دو وبلاگ منو فیبتر کردن . اگر می خواهی خواننده های وبلاگت زیاد بشه باید اول از همه در طراحی وبلاکت و بعد هم در نحوه نوشتننت تغییرا به وجود بیاری.

معین بهمنیان دوشنبه 1 مرداد 1386 ساعت 10:28 ب.ظ http://darabgerd.ir

سلام و خسته نباشی
شعرتون آنقدر قشنگ هست که گذاشتم توی سایت البته با اجازه شما
چند روز پیش که داشتیم با هم چت میکردیم خبر از ساخت سایت دارابگرد دات آی دار دادم و حالا هم شعرتون رو توی سایت گذاشتم.
موفق باشید و پیروز
Bahmanian
www.DarabGerd.ir

مریم جمعه 5 مرداد 1386 ساعت 01:21 ق.ظ http://eshghvajonoon.persianblog.ir

هو

سحرم دولت بیدار به بالین آمد
گفت برخیز که آن خسرو شیرین آمد
قدحی درکش و سرخوش به تماشا بخرام
تا ببینی که نگارت به چه آیین آمد
مژدگانی بده ای خلوتی نافه گشای
که ز صحرای ختن آهوی مشکین آمد

ولادت پادشه خوبان, مولا علی (ع) بر شما مبارک باد.

یا حق مدد
[گل]

دارابگرد دات آی آر یکشنبه 7 مرداد 1386 ساعت 08:06 ق.ظ http://darabgerd.ir

سلام و خسته نباشی
استا عزیز زندگی نامه شما در سایت دارابگرد قرار گرفت . میتوانید آنرا در بخش بزرگان و نام آوران داراب در کنار دیگر نام آوران و بزرگان ببینید .

دارابی دوشنبه 22 مرداد 1386 ساعت 09:14 ق.ظ

همچنان چشم انتظار یه پست جدید از شما استاد !!!

ارغوان اشترانی پنج‌شنبه 1 شهریور 1386 ساعت 01:27 ب.ظ http://www.ashtarani.blogfa.com

سلام کامنتهای قدیم ژی ام را زیر و رو کردم دیدم مدتی است از شما خبری نیست. خوشحال می شوم تشریف بیاورید.
در آخر مصرع ۵ از آخر هم یک داراب جا افتاده. زیبا و پر مفهوم بود مثل همیشه.

ارغوان اشترانی شنبه 3 شهریور 1386 ساعت 07:44 ب.ظ http://www.ashtarani.blogfa.com

منتظرم. [گل]

یه همشهری یکشنبه 4 شهریور 1386 ساعت 01:04 ب.ظ

سلام
مفهوم خاصی از این شعر نفهمیدم
به نظر میاد برا جور کردن قافیه همه چیزو به هم چسبوندی
با توانی که در سرودن شعر داری از این بهتر انتظار داشتم
ولی با این حال منو به یاد کودکیهایم که در داراب سپری شده انداخت
ازت ممنونم

ارغوان اشترانی سه‌شنبه 6 شهریور 1386 ساعت 05:33 ب.ظ http://www.ashtarani.blogfa.com

سلام به وبلاگتان سر زدم که ببینم شعرجدیدی گذاشته اید دیدم چیز جدیدی نیست با اجازه یکی از مطالب قدیمیتان به نام (من نشانم دفن کردم زیر کاج کنج باغ) را خواندم که بسیار زیبا بود و بهترین بیتش همان بود که نام شعر از آن است و البته بیت آخر هم.
اگر رخست دهید چند ایراد در شعر دیدم که می نویسم و اگر از شنیدن ایرادات شعریتان خوشحال می شوید به من خبر دهید که هر وقت وقت کردم با تمام بی سوادیم کمی نظرپراکنی کنم!
در این مصرع یک (من) جا افتاده:
در کنار آتشم آتشفشان من ببین
مصرع اول این بیت سکته دارد:
آمدی و رفت از کف تاب و تب اینجا بمان
آخرین جان کندن تاب و توان من ببین
با کمی دستکاری بدون این که به فحوای کلام خللی وارد شود قابل اصلاح است. جسارتا مانند بیت زیر:
(البته حتما خودتان بهتر می توانید درستش کنید)
آمدیّ و از برم تاب و توان من برفت
آخرین جان کندن تاب و توان من ببین
در این بیت ایراد ردیف و قافیه ای وجود دارد:
ماتم ار باور نداری اندر این ماتم سرا
سر بزن بر مــاتم من ماتمستان را ببین
ماتمستان لغت نوای است که به گوش هم زیباست و با قافیه هایی که به کار برده اید مثل نهان/نشان/گران/ آتشفشان/کهکشان/توان/روان/زبان تا حدودی همخوانی دارد ولی مشکل اینجاست که بعد از آن مجبور شده اید را ببین به کار ببرید که با ردیف
من بببین که در باقی مصرعها استفاده شده همخوانی ندارد.
مصرع آخر هم سکته دارد:
من دهانم دوختند از بس حقیقت می سرود
با دهان دوخته حرف از زبان من ببین
این هم با کمی دستکاری اصلاحپذیر است:
من دهانم دوختند از بس حقیقت می سرود
با تمام این/ سخن را در دهان من ببین
(باز هم تاکید می کنم که با استادی که در شما سراغ دارم یحتمل بهتر از من می توانید اشعار را اصلاح کنید.)
باز هم جسارت من را ببخشید.
موفق و پیروز باشید.

وحید چهارشنبه 5 دی 1386 ساعت 09:04 ب.ظ http://www.vahid133.blogfa.com

سلام عزیزم موفق باشی وبلاگه پر محتوا و جالبی داری[گل]

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد