دودی به پا شده ست در آنجا که نیستی

اولین شعری که می سازد تو را طراح خویش


داراب 30 اردیبهشت ماه 91


در زیستگاه تو

جانانه

جا نبود

چندی

ز روی عاطفه

در من

تو زیستی

برگرد

و پشت سرت

را نگاه کن

دودی به پا شده ست

در آنجا

که نیستی

دنیا رها نموده

به کنجی

نشسته ای

ای از همه بریده

بگو

یار کیستی

تاریک بود

تار غریبانه ات

بگو

تاری که

می زدی

چه غریبانه

ریستی

با دست بسته

روزگارت

گذشت

و رفت

با دست بسته

فکر کن

که به دنیا

تو نیستی

چون نیستی

و هستی تو

نیست بوده است

آخر بگو

تو به دنیا

که کیستی