یاد انسانی که می ماند شعاعش بر مدار

یاد انسانی که می ماند شعاعش بر مدار


17 آبان 99 تهران


یادگاری کرده ام نامم بماند برقرار

یاد انسانی که می ماند شعاعش بر مدار

یاد زندانبان خوبم چون برایم گریه کرد

حیف ایامی که سر بردم به شهر نابکار

یاد دستان بلندم تا به گردون می رسید

حیف شد یارب کجا شد آن نوار زرنگار

مادرم می گفت فتاح دست تو کوتاه شد

از زمین و از زمان و از قرار بی قرار

کوه البرز است با تنهایی ام در گفتگو

باد پنهان می کند درد تنم پشت غبار


از فتاح بحرانی

http://fbahrani.blogsky.com