دست من آنجا بکار

تقدیم به بینندگان خوب همیشگی ام در سراسر دنیا که من مشتاقانه تشنه دیدار تک تک آنها لحظه شمارم.


دست گمنامی من

آنجا بکار

ای نامدار

تا بماند

نسل خوبی

از نجابت برقرار

دست من آنجا بکار

آب باران

آورد

آنرا به بار

در بیابانی

که عابر می رود

صدها هزار

دست من آنجا بکار

مرغ حق

بر شاخه هایش

لانه آرد

بی شمار

دست من آنجا بکار

تا نبینم

بیش از این

سرها

به درد انتظار

تا بماند

اعتباری

از من بی اعتبار

دست من آنجا بکار

واژگون دستی

که قانون

کرده آنرا

نابکار

دست من آنجا بکار

تا بماند

یادگار

در فضای دوزخ

این روزگار

دست من آنجا بکار

تا بماند

یادگار