می تکانی تو ز غمها تن را

بهار ۶۱ شیراز

به مطب خانه خود
که به اندازه یک دنیاییست
تو به اندازه صد سال عبادت
عظمت آوردی
تو به پاکی چو حریر
مهربان همچو نسیم
با طراوت چون باغ
با سخاوت چون ابر
گرمی و روشنیت چون خورشید
خواب آور چو بهار
که به چشم تر من خواب آری
در مسیحا دمیت عیسی ای
سر به زیری چو درخت
چون درختی پربار
در بیابانی دور
وسعت سایه تو تا ابدیت پیداست
زیر آن سایه سبز
روح سرگشته من
یاد بگرفت
که آرام بگیرد شب و روز
تو به تاریکی غمخانه من نور حلاوت دادی
من به ویرانی ویرانه خود
معترفم
تو بنا کرده ای از نو من را
می تکانی تو ز غمها تن را
تو بزرگی شهناز
تو بزرگی شهناز
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد