داراب تیر ماه ۸۲
در کویر سینه ام بذری که دادی کاشتم
خون لخته گشته از روی دلم برداشتم
روح بی سامان خود را من جدا کردم ز درد
پرچم نام تو را بر روی آن افراشتم