علی

داراب تیر ماه ۸۲

یکی از بیننده های خوبم که خانمی است از کلن( آلمان ) ضمن تائید سایت پیشنهاد فرمودند که در سایت کمبودی حس می شود و آن کمبود همانا جای سبز حضرت علی در سایت می باشد و به من پیشنهاد نمود که شعری درباره این مرد جاودانی تاریخ سروده به سایت بدهم. پیشنهاد بسیار جالب و منطقی بود من نیز برای رضایت این دوست خوبم و رضایت همه دوستان «علی» که در سراسر دنیا بیننده این سایت هستند شعری در وصف این ابرمرد تاریخ سروده تقدیم این دوستم و همه علی دوستان می کنم و در ضمن از این دوست خوبم تشکر می کنم که موضوع خوبی را به من یادآوری کرد و نیز از همه هموطنانم که بیننده من هستند استدعا می کنم ضعفهایم را به من گوشزد فرمایند با تشکر فراوان فتاح بحرانی:

فضای خانه عدل تو می برد هوشم

بیا علی که ز عدل تو من فراموشم

به جرم پاکی بکری  که از تو بردم ارث

ردای دربه دری حاکم است بر دوشم**

هزار سال گذشت و نیامدی ای گل

خدا نکرده مگر کرده ای فراموشم

نمانده آب تحمل به دیگ هستی من

به آتشی که به جانم فتاده می جوشم

به پای بی گنهم بندها به پا دیدم

بیا و دست بکش روی زخم پاپوشم

به هوش بودم و هشیار تا سحرگه من

کنار چشمه یاد تو سخت مدهوشم

برای گفتن درد هزار همچو منی

هزار نکته به جولان نهاده خاموشم

به چاه خشک یتیمان سری زدم دیشب

صدای  ناله زارت شده هم آغوشم


** منظور از ردای  در به دری لباس بی گناهی زندان است**

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد