لکه خون

 مهر ماه ۸۲ بیمارستان M.R.I شیراز قطعه شعر زیر را که ناتمام می باشد بعد از عمل در بیمارستان سرودم و امیدوارم درد بتواند به من اجازه دهد که بتوانم آنرا تکمیل کنم :

چهار روز است که در درد خودم غوطه ورم

خون غم در فوران است در اطراف سرم

لکه خونی که فرو رفته به پیراهن بیماری من

می کند ناله و فریاد چه شد همسفرم

در اینجا من بی مناسبت نمی دانم که تشکری از کلیه دوستانم که در انجام اعمال جراحی و بعد از عمل با دقتی انسان دوستانه به مداوای جسم درهم کوفته ام پرداخته اند تشکر نموده و از آنها قدردانی کنم و خدا را ناظر اعمال خدایی آنها بدانم :

۱- از استاد فرزانه دکتر کریم واعظ زاده ( استاد دانشگاه شیراز) که با پنجه های سحرآمیز خود جراح اولیه من بود .

۲- استاد فرزانه دکتر محمد مهدی شفیعی که بعد از عمل اولیه جراح دوم من بود و ایشان با حذاقت و استادی بشردوستانه ای به مداوای درد دوم من که از جراحی اول حاصل شده بود اقدام فرمودند . به هر حال تن دردکشیده و دردمند من که سالهاست با درد آشناست طعم دردی دیگر را چشید که هنوز هم از آتش آن درد می سوزم و امیدوارم با دعای دوستان بهبودی یابم در پایان از دوست و همشهری عزیزم ریاست محترم بیمارستان M.R.I شیراز جناب دکتر محمد رضا خشنود که وجودش باعث تسلایی برای بیماران و همشهریان گردیده تشکر و قدردانی نموده و از خداوند بزرگ موفقیت این عزیزان را خواستارم در پایان نمی توان محبت های سرشار پرستاران جراحی مردان این بیمارستان را فراموش کرد دعای خیر من و همه دردمندان نثار راه این عزیزان شب زنده دار باد.

با تقدیم احترام جان نثار شما فتاح بحرانی

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد