من قرار است که فردا بروم
دوستانم همه دورم جمع اند
باد و مهتاب و سکوت
همه دورم جمع اند
عکسی از پنجره بسته دیوار تنم
تا ابد روی دل مردم تنها باز است
در اتاقم مهتاب
زیر گلهای پتو
لای تنهایی من در خواب است
سال نو آمد و رفت
هیچکس دست من خسته به گرمی نفشرد
جز مهتاب