شرح مختصری در مورد این شعر اینکه بشر به دست خود با دخالت در محیط زیست و اکولوژی زمین ، هم زمین را برای زمین و هم برای خودش زندانی آفریده که رهایی از آن روز به روز دردآور تر و مشکل تر می شود .
داراب 24 تیر ماه 92
دســـــتت از روی نوازش سر ســــازش دارد
پایــــت از پشــــت گل حادثه خواهـــش دارد
سینه عریان شده دیدیم و پریشان سر زلف
نـــــور مهـــــتاب تو در خـــــانه پرانـــش دارد
بوی ناسازی روز است و زمین مـــــی خندد
هـــــرکه بـــــا بوی بـــــد ثانیه ســـازش دارد
بوی خـــــار است و بیابان و زمین در زنـــدان
بوی زنـــــدان به زمین است که رانـــش دارد