سبزه می روید تنم از سبزی دامان تو
6/11/1396
فتاح بحرانی
سبزه می روید تنم از سبزی دامان تــــو
بوی خرمن می دهد خروارها ایمان تــــو
مژده مژگان تو روی نگاهم غنچــــه کرد
آب رحمت می چکد از گوشه گلـــدان تو
جان تو جان خدا ، با جان من بازی نـــکن
کرده ام امشب مهیا جان دهم بر جان تو
آشنا بودیم با هم هم چو بیتی در غــزل
تو در بیت و غزل بودی و من دربان تـــو
بسته پیمانی به هم پیمانی برگ ونسیم
می شوم عاشق به هم پیمانی پیمان تــو
شاد بودم با خدا شادی ز شامم می چکید
هیچ کس نبود که در آتش کشد شادان تو
http://fbahrani.blogsky.com