قبل از اینکه این شعر را به استحضار بینندگان خوبم برسانم ، در مورد این شعر توضیح مختصری لازم می دانم . همه دوستان می دانند که حضرت عطار یکی از عرفای به نام و مشاهیر معروف ادبیات ایران و جهان است . متأسفانه نام این سرور انسان ها آن طوری که باید و شاید در ایران و جهان مثل دیگران شعرا آوازه دهر نشده . آورده اند که این بزرگوار سر بریده خود را به دست می گرفت و راه می رفت ، این از نظر علمی و طب امروز شاید غیرقابل باور باشد ولی این در نهاد باور من جایگزین شده . او جرقه ای از ذات وجود ابدیت بود و چنین کسی از علم تبعیت نمی کند . این شعر الهامی از این بزرگوار بوده که من به محضر وی تقدیم می کنم :
امیدوارم این شعر گوارای وجودتان باشد ، با احترام به شما بزرگواران ، فتاح بحرانی .
13 بهمن 91 - داراب
قفـــــســـم کـــــنار ِ دارم بنـــــهاده در کنـــــارم
که به مرغ جان بگـــــویم به قفـس امیـــــدوارم
ســـــر انتـــــظـار دارم بـــــه تنـــــم قـــــرار دارم
که لبـــــاس بی قراری نـــــبریده شاخســـــارم
تـــــن تار ِ تـــــار دارم بـــــه ســر افتـــــخار دارم
که فضـــــای تنـــــگ زنـــــدان نربوده افتخـــــارم
تن من به دست خاک و سخنم به دست مردم
تو برو نظـــــاره می کن که چـــــه اعتـــــبار دارم
سر بـــــی تحـــــمل مـــــن نبـــــرد تحـــــمل تــو
که چه انتظار شـــــیرین مـــــن از این بــهار دارم
ســـر من سر ِ بریـــــده که به مـــــعرفت رسـیده
چه خوش آنکه بهر بـــــودن سر بی شــمار دارم
دانلود بهترین فایل های اینترنتی: http://fileman.ir/
چرا این قدر غمگین؟
۶۵۳۲۰۲۳۰۵۴۵۸بهترین فرصت زندگی شما برای ثروتمند شدن مجموعه ای بی نظیر برای اولین بار در ایران برای کسانی که می خواهند بهتر زندگی کنند و از کمترین وقت و هزینه بیشترین سود را ببرند.برای آگاهی از جزییات بیشتر به لینک زیر مراجعه کنید.
http://www.fars4.760.ir