... و این هم شعری نه چندان دلپسند که از تراوشات روزهای دلگیر پاییزی در داراب ، مهر ماه 88 می باشد :
ای جـــــوانان وطــن اینـــک مرا یاری کنید دیگ جوشـــان وجودم را نگـــــهداری کنید آب صــبرم قطره قطره رفتــــه از دیگ وجود صبر دیگر را به دیگ خشک من جـاری کنید ...
سلام
به روزم با ترجمه ای دیگر
یا حق..................
آقا فتاح وقت کردی ما رو هم لینک کن . وقتی به روز می کنید ما رو هم خبر کنید
یا حق به روزم
«دلت برای آدم ها می تپد، اما نفس سبزت را مسموم می کنند و زمانی که از تنفس این هوای مسموم دچار مردن می شوی، همان آدمک ها با شگفتی می پرسند: چرا؟! ...»
به روزم؟؟؟