خواب شیرین

۲۷ آبان ماه ۸۵ داراب

 

باز هــــم تنهایی گلدار من گـل مــــــی کند

باغ فکــــــرم یادی از آواز بلــبل مـــــی کند

می فروشــــم خـــــــون خود را بر شـــــــما

خونتان می جوشد و از جوش غلغل می کند

خواب رفتم زیر گیسوی تو دیشب تا سحر

خواب شیرینی که ماهی زیر یک پل می کند

من تحـــــمل می کنم زجـــــــر زمان پر فریب

کوه کی این زجر جان فرسا تحمل می کند ؟

دستمالت را که روزی بوسه بر دست تو زد

می برد باد و نثار دســت سنبــــل می کند

بوده محکم رشته ی پیوند انسم با شـــما

این زمان بی نشان پیوند ما شل می کند

هر کجا پا می نهم گفتار بند است و جفا

کی خدا وارونه این دور تسلسل می کند

نظرات 3 + ارسال نظر
محمد جمعه 10 آذر 1385 ساعت 12:21 ب.ظ http://egoldproxy.blogfa.com

سلام دوست عزیز
واقعاً وبلاگ خیلی قشنگی دارید من به نوبه ی خودم ازتون کمال تشکر رو دارم .
امیدوارم هر روز موفقتر از دیروز باشید
ممنون از اینکه در وبلاگ هم نظر دادین ... یک دنیا ممنونم
موفق باشی دوست من . بای

[ بدون نام ] یکشنبه 19 آذر 1385 ساعت 06:56 ب.ظ

سلام

فرانک پنج‌شنبه 1 شهریور 1386 ساعت 09:58 ق.ظ http://ghalamdanhayemorasae.blogfa.com

سلام استاد با اجازه من این شعر زیباتونو یادگاری بردم به وبلاگم شاد باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد