بوی قفس

با نزدیک شده به آذر ماه به یاد روز 19 آذر ماه سال 77 می افتم و دلم سخت می گیرد و بوی قفس تمامی یدنم را اشباع و اشغال می کند . و لذتی وصف ناشدنی احساسم را به باغ ادراک دعوت می کند و من همراه بوی قفس دوباره به زندان می روم و گریه می کنم بر تنهایی قفسم که خالی مانده است :

اول آذر ماه 1384 داراب

باد مـــی آید چرا بـــــوی قفـــــس مـی آورد

من گمانـــم بود کو فریاد رس مــــــــــی آورد

می روم از هـوش و بر بالیـــــــن من باد صبا

گریــه ی تلخی ز آهــنگ جــــــــرس می آورد

خانه ام از خار و خاشاک است و فکرم از پرند

هر پرندی در کنارش خار و خــــــس مـی آورد

هرنفس یادی ز زندان می کنم در خـــــــاطرم

یاد آن دودی که آهــم با نفـــــــــــس می آورد

گوهـر خود را مده ارزان به نـــــادانان دهـــــــر

می خرندت صبح و شامت بازپـــس می آورد

دســــــــت فریــــادم بگیر و از زمین بیرون ببر

کودک افـــــــــتاده ام میل هـــــوس می آورد

با کسان در جنگ و با بد ناکسان در یک مدار

کی زمانه روی خوش را سوی کس می آورد

شعر من صحرای سوزانی بود بی رهــــــگذر

غربتــــش را در کویری از طـــــــبس می آورد

با مگــس در جنگـــــی ای قدرتمـــــدار زورگو

لــرزه بر اندام تـــــو نیش مگـــــــس می آورد

نظرات 23 + ارسال نظر
عبدالرضا سه‌شنبه 1 آذر 1384 ساعت 06:49 ق.ظ http://www.farsiyad.blogsky.com

سلام
فتاح جان شعرت سوزان است ولی صحرای بی رهگذر نیست .من عبور کردم ولذت بردم آنجه بی رهگذر است چرندیات شعر فروشان هست.اگر اهل طبسی من هم اهل کویرم .موفق باشی

رامین چهارشنبه 2 آذر 1384 ساعت 01:44 ق.ظ http://saadedel.persianblog.com

سلام استاد عزیز . این دو شعر آخر خیلی زیبا بود مخصوصا قبلی

علیرضا یکشنبه 6 آذر 1384 ساعت 11:17 ق.ظ http://hoseinabadi.persianblog.com/

سلام بر فتاح این غزلت معرکه بود .پاییز ۷۷ کلی خاطره برای همه ی ماست.عالی بود آقا عالی .راستی تو چرا کم پیدا شدی؟ من با یک شعر به روزم

امین خسروی چهارشنبه 16 آذر 1384 ساعت 04:33 ب.ظ

سلام فتاح جان.... منو که هنوز یادت هست ... ما الان چنان دچار روزمرگی شده ایم که گاهی خودمون رو هم فراموش میکنیم... دیگه چه برسه به دوستای قدیمی... خیلی دلم برات تنگ شده .. ان شاالله یه روزی می بینمت....قربانت امین....غزلباران سالهای دور....

علی سه‌شنبه 22 آذر 1384 ساعت 11:22 ق.ظ http://zakeri44.persianblog.com

سلام برفتاح عزیز
شعرت بسیارزیبابود ومنوبه یاد خاطرات وحشتناک آن شب کذایی انداخت.به امید آزادی از قید قفس.
راستی چرادیگه به من سر نزدی .
خوشحال می شوم نیم نگاهی هم به ما بندازی .
قربانت...علی

علی سه‌شنبه 22 آذر 1384 ساعت 11:35 ق.ظ http://zakeri44.persianblog.com

سلام برفتاح عزیز
شعرت خیلی زیبابودومراباخودبه خاطرات آن شب وحشتناک کشاند.به امید رهایی قشرمظلوم وروشنفکرازبندقفس.
راستی چرادیگربه من سرنزدی .خوشحال می شوم پیشم بیایی.قربانت...علی

علی سه‌شنبه 22 آذر 1384 ساعت 11:37 ق.ظ http://zakeri44.persianblog.com

سلام برفتاح عزیز
شعرت خیلی زیبابودومراباخودبه خاطرات آن شب وحشتناک کشاند.به امید رهایی قشرمظلوم وروشنفکرازبندقفس.
راستی چرادیگربه من سرنزدی .خوشحال می شوم پیشم بیایی.قربانت...علی

ندا سه‌شنبه 22 آذر 1384 ساعت 09:17 ب.ظ

سلام فتاح عزیز
به دنبال گم کرده ای هستم که عطره حضورش رو در گلستان شما استشمام کردم اگر قصد یاری دارید خوشحال خواهم شد به کلبه این حقیر قدم رنجه کنید.
یا حق

ققنوس چهارشنبه 30 آذر 1384 ساعت 05:16 ب.ظ http://www.qoqnoos56.persianblog.com

یاد باد آنکه نهانت نظری با ما بود...

۵۵۵ جمعه 2 دی 1384 ساعت 05:15 ق.ظ http://www.everalive.persianblog.com

خیلی وقت بود اینجا سر نزده بودم . حالا که اومدم خوشحالم که مطلبی به این زیبایی خوندم . موفق باشی / من دوباره به دنیای دوست داشتنی وبلاگها برگشتم وشما راچشم درراهم

مهرانا شنبه 3 دی 1384 ساعت 10:40 ق.ظ http://www.shahyar83.persianblog.com

فتاح عزیز!
قالب نو مبارک!
با نقد نوشته ای بر ترانه ی (آی مردم، مردم)، به قلم (احسان سلطانی) به روزم!
خوشحال می شوم که نظرت را درباره ی آن با ما در میان بگذاری!

آرزو شنبه 3 دی 1384 ساعت 10:44 ق.ظ

قفس دانسته بر جایی نهادی / که هرگز نشنوی فریاد ما را...

soha یکشنبه 4 دی 1384 ساعت 12:38 ب.ظ http://http://sayeyar.persianblog.com/

سلام پر از عشق از سر امیدی که با شما به دیار بی کسی ما رسید.
استاد عزیزم من دختر کوچک شما فقط ارزوی می کنم که همیشه سایتون بالای سرمان باشد. شعرتون عالی بود ولی قفس دلتنگی هات را باز کنید بگذارید پرنده خیال به فراسوی زمان بال بگشاید. تا بعد بای

آرزو یکشنبه 4 دی 1384 ساعت 12:40 ب.ظ

من نگویم که مرا از قفس آزاد کنید / قفسم برده به باغی و دلم شاد کنید

آرزو یکشنبه 4 دی 1384 ساعت 12:56 ب.ظ


من آن مرغم که افکندم به دام صد بلا خود را/
به یک پرواز بی هنگام کردم مبتلا خود را/
نه دستی داشتم بر سر، نه پایی داشتم در گل/
به دست خویش کردم اینچنین بی دست و پا خود را....

آرزو سه‌شنبه 6 دی 1384 ساعت 02:50 ب.ظ

قوت پروازم ای صیاد گر سوی تو نیست...
آنقدر نالم که سوی آشیان آرم ترا...

آرزو سه‌شنبه 6 دی 1384 ساعت 02:57 ب.ظ

میرمد صیاد از نالیدن ما در قفس..
وای بر مرغی که با ما می نهد پا در قفس...


آرزو سه‌شنبه 6 دی 1384 ساعت 02:59 ب.ظ

چه کسی قفل قفس ها را ساخت، تا قناری نتواند بپرد؟!

مهرانا دوشنبه 19 دی 1384 ساعت 12:22 ب.ظ http://www.shahyar83.blogfa.com

نازنین!
تو را به ضیافت میلاد بزرگی از جنس ناب ترین ترانه ها فرا می خوانم... در خانه ی تازه مان با ما باش!

امین خسروی شنبه 24 دی 1384 ساعت 12:51 ب.ظ http://hobot.blogsky.com

سلام فتاح عزیز.. دوست قدیمی خوب... خیلی دلم براتون تنگ شده بود.. من هم با یه وبلاگ جدید و یک هبوط جدید آمده ام.. منتظرتون هستم.. یا علی

مهرانا یکشنبه 9 بهمن 1384 ساعت 11:51 ق.ظ http://www.shahyar83.blogfa.com

هنوز به دیدن خانه ی تازه ام نیامده ای!!!
باری
با همیشه غایب... فریدون فروغی... به روزم!

نیما چهارشنبه 12 بهمن 1384 ساعت 08:53 ب.ظ http://www.morideeshgh110.persianblog.com

سلام بر استاد عزیز (عارف پنهان)(عارف دلگیر) یکی دوسالی هست که بهتون سر نزدم . حالا میبینم که خیلی تغییر کرده. شعر زیبایی بود . مخصوصا بیت آخرش . زیر سایه ی مولا . هو ۱۲۱

سها سه‌شنبه 18 بهمن 1384 ساعت 01:00 ب.ظ http://www.sayeyar.persianblog.com/

سلام استاد عزیزم
خیلی قشنگ بود مثل همیشه و برای زیبایی ها چیزی بهتر از این نیست که بگویم موفق باشید
در بنفشه زار چشم تو
من ز بهترین بهشت ها گذشته ام
من به بهترین بهارها رسیده ام
یا حق بای

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد